[اون مافیای منه]p9
[اونمافیایمنه]p9
رفتم دم در و رفتم سمت ماشینی که برام فرستاده بودن و یه بادیگارد در و برام باز کردو راننده حرکت کرد
تقریبا یه ساعت بود که تو راه بودیم و تقریبا از شهر خارج شده بودیم
به یه عمارت خیلی بزرگ رسیدیم (اسلاید دوم)
یه مرده که ظاهراً خدمتکار بود اومد و به داخل عمارت همراهیم کرد و بهم گفت همونجا بمونم
+ ببخشید چقدر دیگ باید اینجا وایسم؟
خدمتکار: تا وقتی اقا تشریف بیارن
+ اقا؟ اون دیگ کیه؟
خدمتکار: صاحب این عمارت و رئیس ما.
پس این اقایی که میگف همون مافیایی بود که منو خریده.
بعد نیم ساعت چند تا ماشین مدل بالا اومدن داخل حیاط و دو نفر با بادیگارد هاشون پیاده شدن و یکیشون اومد داخل
& اجوما لطفاً غذای منو بیار اتاق کوک
خدمتکار: چشم
حتی بهم نگاهم نکرد و راهشو کج کرد و رفت
چقد آشنا بود ! عینک دودیش نزاشت خوب بفهمم کیه!
یکی اومد داخل و اجوما بهم گفت که جلوش باید معدب باشم
-مهمون داریم اجوما
برگشتم دیدمش...اون همون مافیای تو باره!
بابام منو ب اون فروختههه!؟
فلش بک دیشب*ویو کوک
سوار ماشینم شدم و از بار زدم بیرون و رفتم سمت عمارت و به بادیگاردم سپردم مشخصات کامل ا.ت رو برام بیاره
(بادیگارد رو با £ نشون میدم)
-بیا داخل
£قربان مشخصاتی که گفته بودین رو آوردم
-خب..؟
£ کیم ا.ت 19سالشه و یه داداش بزرگتر داره و اول خانواده پولداری بودن اما پدرش با قمار کل زندگیشونو فروخت و الان وضع مالی خوبی ندارن و اون الان داخل بار...(یه اسم خودتون بزارید) کار میکنه
-با پدرش قمار داشتیم ..فردا صبح به پدرش زنگ بزنید و دخترشو ازش بخرید..
لایک یادت نره عسیسم❤️😌💅🏼
بوص..
رفتم دم در و رفتم سمت ماشینی که برام فرستاده بودن و یه بادیگارد در و برام باز کردو راننده حرکت کرد
تقریبا یه ساعت بود که تو راه بودیم و تقریبا از شهر خارج شده بودیم
به یه عمارت خیلی بزرگ رسیدیم (اسلاید دوم)
یه مرده که ظاهراً خدمتکار بود اومد و به داخل عمارت همراهیم کرد و بهم گفت همونجا بمونم
+ ببخشید چقدر دیگ باید اینجا وایسم؟
خدمتکار: تا وقتی اقا تشریف بیارن
+ اقا؟ اون دیگ کیه؟
خدمتکار: صاحب این عمارت و رئیس ما.
پس این اقایی که میگف همون مافیایی بود که منو خریده.
بعد نیم ساعت چند تا ماشین مدل بالا اومدن داخل حیاط و دو نفر با بادیگارد هاشون پیاده شدن و یکیشون اومد داخل
& اجوما لطفاً غذای منو بیار اتاق کوک
خدمتکار: چشم
حتی بهم نگاهم نکرد و راهشو کج کرد و رفت
چقد آشنا بود ! عینک دودیش نزاشت خوب بفهمم کیه!
یکی اومد داخل و اجوما بهم گفت که جلوش باید معدب باشم
-مهمون داریم اجوما
برگشتم دیدمش...اون همون مافیای تو باره!
بابام منو ب اون فروختههه!؟
فلش بک دیشب*ویو کوک
سوار ماشینم شدم و از بار زدم بیرون و رفتم سمت عمارت و به بادیگاردم سپردم مشخصات کامل ا.ت رو برام بیاره
(بادیگارد رو با £ نشون میدم)
-بیا داخل
£قربان مشخصاتی که گفته بودین رو آوردم
-خب..؟
£ کیم ا.ت 19سالشه و یه داداش بزرگتر داره و اول خانواده پولداری بودن اما پدرش با قمار کل زندگیشونو فروخت و الان وضع مالی خوبی ندارن و اون الان داخل بار...(یه اسم خودتون بزارید) کار میکنه
-با پدرش قمار داشتیم ..فردا صبح به پدرش زنگ بزنید و دخترشو ازش بخرید..
لایک یادت نره عسیسم❤️😌💅🏼
بوص..
۲.۹k
۲۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.